غزلی از زنده یاد "نجمه زارع"

گزیده ی اشعار ماندگار شاعران دیروز و امروز

خبر به دورترین نقطه ی جهان برسد

نخواست او به منِ خسته بی گمان برسد

شکنجه بیشتر از این؟! که پیشِ چشمِ خودت

کسی که سهمِ تو باشد به دیگران برسد

چه می کنی اگر او را که خواستی یک عمر

به راحتی کسی از راه ناگهان برسد...

رها کنی برود، از دلت جدا باشد

به آن که دوست ترَش داشته، به آن برسد

رها کنی بروند و دوتا پرنده شوند

خبر به دورترین نقطه ی جهان برسد

گلایه ای نکنی، بغضِ خویش را بخوری

که هِق هِقِ تو مبادا به گوششان برسد

خدا کند... نه! نفرین نمی کنم... نکند

به او که عاشقِ او بوده ام، زیان برسد

خدا کند فقط این عشق از سَرَم برود

خدا کند که فقط زود آن زمان برسد



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+ t در تاریـخ جمعه 22 مهر 1390برچسب:, به کوشش غزل |